خسته ام امشب و با تمام درد هایم
برایت می نویسم
نا امیدی را به دیوار می کشم
زندگی از سر انگشتانم جاریست
و ردی از من روی دیوار
نا امیدی را کلید سازم کرده ام سل خطوط حامل
ملودی هرشب تنهایی
روح من فرسنگ ها زمان دور است دم مسیحایی نمی خواهم
پاک یهودای من....
به اشک وضو ساخته ام
امشب برای گدایی تو به درگاه خدا سجده میکنم
قرار دارم...خدا منتظر است
تو را بهانه دیدار گذاشته...بر میگردم
یا با اسم تو یا بی روح من
تو فقط صبر کن......
نظرات شما عزیزان:
|